شاعر چشمان تو

ساخت وبلاگ

پشت خوبی برای خنجرم
زودتر بزن که برم

شانه خوبی برای گریستن ام
بخیسان و برو

دوش خوبی برای سواری ام
راحتی؟

خسته ام،
شاعر اورجینال تو بودم
ولی بوقچی کمپانی چاپ را ترجیح
دادی به خاطر اینکه لاکچری اقساطی
و انگار شعر آخرین سیستم را فراموش...

گوش خوبی برای فریب ام
بده و برنده باش

هوش خوبی برای سرقت ام
دوربین خاموش،
راحتی!

مشت خوبی برای زدنم اگه نداری برم... 

ه.ر
اردیبهشت 1401

شاعر چشمان تو...
ما را در سایت شاعر چشمان تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hoomanrabie بازدید : 105 تاريخ : شنبه 4 تير 1401 ساعت: 9:50

و اتفاقاً داستان هایی دارم کههیچ فشاری برای نوشته شدن نمی آورندافسانه های شهیر نزدشان ناشناس اندقصه هایی که دارم برای تعریف نکردن،خوشا کاتبِ مردمانی بی نیاز بودن؛و احتمالاً قلم به خونِ دلِ خویش نهبه جوهرِ دودهِ مرغوب می زنماحیاناً به دارالحُسن کتابخانه کمالبر کاغذ کاهی اعلا که مرآت است؛نام تو را با تمام جهان نهبا یک نفر به اشتراک می گذارموبا تمام صداهایی که در گوش دارمقصه هایی برای خوابیدن می نویسم،تا نقابِ بیداری را بردارد و کاتاکالی را تمامتا چشمهای بسته بازش را به خواب ببرمبه تماشای آن جهانی که باید می بودنه این که هست برای نگفتن برای ندیدن...هومن ربیعیخرداد 1401 شاعر چشمان تو...
ما را در سایت شاعر چشمان تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hoomanrabie بازدید : 338 تاريخ : شنبه 4 تير 1401 ساعت: 9:50

در سالهای پایانی دهه هفتاد شمسی، درست زمانیکه شعر موسوم به هفتاد در بن بست تکرار و رونویسی کردن از دست همدیگر، گیر کرده بود چنانکه بسیاری آن وضعیت را بحران مخاطب محسوب می نمودند، شعر آخرین سیستم به صورت نابهنگامی متولد شد درحالیکه مرگ مخاطب را اعلام می کرد...

استاد ویکتور هوگو!

معرفی می کنم:

مردی که می گرید.

 

شاعر چشمان تو...
ما را در سایت شاعر چشمان تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hoomanrabie بازدید : 103 تاريخ : شنبه 4 تير 1401 ساعت: 9:50